loading...

اهنگ ویژه سال 1402 جدید 2023 ایرانی و خارجی

سایت موزیک ایرانی و ترکی شاد و غمگین

بازدید : 606
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

-تركي-قشر-مرفه-11


-تركي-قشر-مرفه-3

خلاصه داستان سريال تركي قشر مرفه

جانسو (Hazar Ergüçlü) دختر يكي از سرشناس ترين و ثروتمندترين خانواده هاي بالاي شهر است,او به دنبال شروع يك زندگي جديد است.كرم (Engin Öztürk) در يك خانواده فقير بزرگ شده و تنها فرزند خانواده است.
كرم براي اينكه روياهاي دوست دوران كودكيش (Mert) را تحقق ببخشد مجبور ميشود همراه دوستش به شهر ديگري سفر كند,و دقيقا اين سفر نقطه شروع عشق كرم و جانسو است و در اين رابطه و آشنايي اتفاقات بسيار جالبي خواهد افتاد
-تركي-قشر-مرفه-4
خلاصه داستان قسمت اول سريال تركي قشر مرفه
كرم يه مصاحبه كاري داره و از اون آدم ميپرسه دنبال چي هستي براي كار كردن اونم ميگه :تجربه .شخصيت و پول كيه كه دنبال پول نباشه …كرم :باور كن اشتباه ميكني و ميره از اتاق بيرون و ميگه :چونكه تجربياتم اينو ميگه نميشه پولدار شد .پولدار بايد به دنيا اومد .. اسم من كرم اوزكانه با پول با قدرت و تو دنياي پر فرصت بدنيا اومدم كي دوست نداره اينارو اخه؟جواب بدم؟من …كرم ميره پيش پدرش و ميگه امروز مرت مياد و ميخواد من با ماشين خودش برم دنبالش ..پدره كرم : ميخواي باهاش صحبت كني؟كرم:بله يكيو جاي خودم پيدا كردم تو شركت و كرم تصميم گرفته كه از شركت بياد بيرون و براي خودش زندگي كنه و و پدره كرم ميگه من كه چيزي ندارم بهت بدم فقط يه مشت خاك كرم هم ميگه همين براي من كافيه …جانسو دختره به خانواده بسيار مرفه و پولداره ..جانسو:اسم من جانسو كورانه كوچكترين فرد خانواده اونا دو تا دختر و يه برادر هستن با پدري مستبد خواهرا جانسو بگوم جدا شده و برگشته خونه .ثريا خانم هم مادره اين خانواده هست و جان برادره جانسو هستش .مادره كرم خيلي دوست داره كه كرم به شيرين پيشنهاد ازدواج بده و مادرش ميپرسه دوسش داري يا نه شيرين رو ..كرم با خودش ميگه دوست ندارم من هيچوقت عاشق نشدم .ثريا رابطه خوبي با جانسو نداره و اونو نحس ميدونه و به جانسو ميگه تو بايد با پسره شاهان آشنا بشي و داره از امريكا برميگرده و بايد اماده بشي و برات وقت گرفتم براي پوستت و لباس هم اماده كردم … كرم ميره دنبال مرت كه برگشته استانبول و كرم ميخواد بهش بگه نميخواد بره شركت اما مرت ميگه بعدا صحبت كنيم آيشن مادره كرم و پدره كرم براي خانواده مرت كار ميكنن
مرت پدر و مادرش رو از دست داده و با بدبحا سلطان مادر بزرگش زندگي ميكنه و بديحا براي اومدن مرت كلي تدارك ديده بود و ميگه برات دو تا سوپرايز دارم اول كار عصر مياي شركت و جلسه داريم و دختر كوچيك كوران ها جانسو امروز باهاش ملاقات داري …مرت مياد پيش كرم كه زيره درخت نشسته بوده و ياده بچگي هاشون ميوفتن كه بازي ميكردن و مرت و كرم كه ميرفتن مدرسه كيفشو ميداده كرم و به كرم ميگه اون زمان گذشت ..كرم :جدي؟چمدوناتو كي امروز برات جابجا كرد؟ من تا امروز هرچي كه تو خواستي شدم دوستت.داداشت .مانعت اما ديگه روياي خودمو دارم و اونجايي كه بودن رو نشون ميده ميگه ميخوام وام بگيرم و اينجا رو و اينجا رو بخرم مرت چشماش پره اشك ميشه و ارزوي موفقيت ميكنه براي كرم ..مرت از كرم ميخواد كه جاي اون بره سره قرار با جانسو كرم ميگه از كجا بشناسمش مرت :هركي كيف گرون داشت اونه ديگه نميدونم اسمش جانشل بود يا جانسوكرم تو پاركينگ جانسو رو ميبينه اما نميدونه كه همون دختريه كه مرت باهاش قرار داره و ميره تو رستوران و به گارسون بابت اينكه حواسش به تلفن بوده اعتراض ميكنه و جانسو اونو ميبينه و خوشش نمياد ميره و يه فالگير مياد براش فال ميگيره ميگه:جاتو گم كردي ماشين و خدمتكار و همه چي داري اما دلت خوش نيست و اون زندگي رو دوست نداري و يه عشق بزرگ در انتظارته و به آدم قدرتمند سره راهت قرار ميگيره جايي كه تو متعلق به اونجا نيستي و انقدر عاشق هم ميشيد كه همه چي رو فراموش ميكنيد اونو جايي پيدا ميكني كه آدماش مثل تو مهربونن اون آدم تقديره توئه ثريا مادره جانسو تو ارايشگاه اشيل زن دومه متين شوهرش رو ميبينه و عصباني ميشه اشيل هم بهش ميگه هر چقدر خواستس ژل و بوتاكس بزن اما چيزايي كه من به متين ميدم تو نميدي.شب به متين ميگه نميخوام اون زن رو ببينم يا منو انتخاب كن يا اونو مگرنه من طلاق ميگيرم و متين بهش ميگه همه چيتو از دست ميدي جواهرات .ماشين آخرين مدلت همه رو يالا طلاق بگير اگه ناراحتي .تو جلسه مادربزرگ مرت ازش ميخواد فروشگاه ارگانيك رو مديريت كنه مرت با دلخوري قبول ميكنه.كرم زنگ ميزنه به مرت ميگه من يك ساعت منتظر موندم اما دختره نيومد اونم به مادربزرگش ميگه من رفتم هتل اما دختره نيومد و و بديحا سلطان ميگه من اين بي احترامي به نوه ام رو فراموش نميكنم جانسو تراكت استخدام تو فروشگاه ارگانيك رو ميبينه و ميره براي كار استخدام ميشه اين همون فروشگاه مرت بوده.مسئول فروشگاه مياد به كارمندا ميگه از وزارت بهداشت ميخوان بيان بازرسي بايد حواسمون باشه اين همون فروشگاهي هستش كه بديحا خانم از مرت خواست از اونجا كارش رو شروع كنه و كرم هم ميگه كمكت ميكنم كرم مياد فروشگاه و كارا رو همه رو درست ميكنه و بازرسين بهداشت هم ميرن جانسو و كرم همديگه رو توي فروشگاه ميبينن و با هم آشنا ميشن بديحا خانم ثريا رو ميبينه و بهش ميگه جانسو سره قرار نرفته كه مرت رو ببينه.ايشيل به متين برخورده ثريا رو ميگه و متين بهش ميگه از اول باهات در اينمورد صحبت كرده بودم و اعتراض ندارين ايشيل به جان پيشنهاد ميده كه باهم غذا بخورن اما جان قبول نمبكنه و ايشيل با خودش ميگه به اين راحتي ها نميتونيد منو از سرتون باز كنيد خانواده كوران.ثريا جانسو رو خيلي نحس ميدونسته و حتي جان ازثريا ميخواد جانسو بره شركت كار كنه ولي ثرياميگه نه…
dailys.ir_-2

معرفي و اسامي بازيگران سريال تركي قشر مرفه

-تركي-قشر-مرفه-2
dailys.ir_-2

خلاصه داستان و آخر سريال تركي قشر مرفه + بيوگرافي و عكسهاي بازيگران

-تركي-قشر-مرفه-5

قسمت آخر سريال تركي قشر مرفه

-تركي-قشر-مرفه-6

آخر سريال تركي قشر مرفه

-تركي-قشر-مرفه-7

خلاصه داستان و عكس هاي سريال قشر مرفه

-تركي-قشر-مرفه-8

عكس هاي بازيگران سريال قشر مرفه

-تركي-قشر-مرفه-9

سريال قشر مرفه داستان قسمت آخر و تمام قسمت هاي قشر مرفه

-تركي-قشر-مرفه-10

سريال قشر مرفه

موضوع داستان سريال قشر مرفه

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 28
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 88
  • بازدید سال : 270
  • بازدید کلی : 11955
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه